loading...
پایگاه اندیشه ندبه
خبرنامه سایت+جوایز ماهانه
https://rozup.ir/up/fanni/baner/2.jpg
mounji بازدید : 652 چهارشنبه 03 مهر 1392 نظرات (0)

در حوالي نيمه سده هيجدهم از درون فرقه رازآميز کابالا و بر بنياد ميراث شابتاي زوي و ناتان غزه‌اي فردي به‌نام ياکوب فرانک ظهور کرد و فرقه‌اي را بنياد نهاد که به «فرانکيست»‌ شهرت يافته است.

يعقوب بن يهودا ليب، که با ‏نام ياکوب فرانک (1726-1791) شهرت دارد، به يک خانواده ثروتمند تاجر و پيمانکار يهودي ساکن اوکرائين تعلق داشت و همسرش نيز از يک خانواده ثروتمند تاجر بود. فرانک در جواني به طريقت کابالا جذب شد، کتاب زهر را خواند و به عضويت فرقه شابتاي زوي درآمد. در دسامبر 1755، فرانک از سوي سران فرقه دونمه براي تصدي رياست اين فرقه در لهستان به همراه دو حاخام راهي زادگاه خود شد. فرانک در رأس فرقه شابتاي در پودوليا قرار گرفت ولي کمي بعد، در ژانويه 1756، کارش به رسوايي کشيد. زماني که فرانک و پيروانش در يک خانه دربسته مشغول اجراي مناسک جنسي مرسوم در فرقه شابتاي بودند، به علت باز شدن تصادفي پنجره‌ها، مردم مطلع شدند و تمامي آنان را دستگير کردند. مقامات شهر ياکوب فرانک را آزاد کردند زيرا گمان بردند وي تبعه دولت عثماني است. فرانک به عثماني بازگشت و مدتي به زهر مسلمان شد. کمي بعد، بار ديگر به پودوليا رفت و رهبري فرقه شابتاي را در گاليسيا، اوکرائين و مجارستان به دست گرفت. مدتي بعد، ياکوب فرانک و صدها تن از پيروان يهودي او گروه گروه به مسيحيت (مذهب کاتوليک) گرويدند. مقامات اسقفي منطقه نيز با خشنودي آنان را به سلک مسيحيت پذيرفتند.[78] دائرة‌المعارف يهود مي‌نويسد:

در سال‏هاي 1756-1760 بخش بزرگي از پيروان ياکوب فرانک به مذهب کاتوليک گرويدند و فرقه‌اي مشابه دونمه‌ را در لهستان تشکيل دادند. آنان تنها در زهر کاتوليک بودند.[79]

دائرة‌المعارف يهود به صراحت فرقه فرانکيست را «يک فرقه مخفي يهودي» مي‌خواند.[80]

مسيحي شدن فرانک سبب جلب برخي مسيحيان لهستان و شرق اروپا به اين فرقه شد. گردانندگان فرقه فرانک در لهستان و روسيه يهوديان ثروتمند و تحصيل‌کرده، گروهي از حاخام‌هاي جوامع کوچک يهودي و برخي از آنان پسران سران جوامع يهودي شرق اروپا بودند. بخش مهمي از اعضاي فرقه ميهمانخانه‌دارها و ميخانه‌دارهاي يهودي بودند. در موراويا و بوهم، تعدادي از اعضاي خاندان‏هاي اشرافي و ثروتمند مسيحي به اين فرقه گرويدند.[81] بايد افزود که پيروان ياکوب فرانک در آن زمان به عنوان فرقه شابتاي زوي شناخته مي‌شدند و خود آنان نيز خويش را «مؤمنين»، يعني پيروان شابتاي زوي، مي‌خواندند. نام «فرانکيست» از سده نوزدهم به ايشان اطلاق شد.[82]

به ‏رغم گروش زهري فرانک و پيروانش به مسيحيت، تکاپوي فرقه فوق نارضايي مردم را برانگيخت و در پي فاش شدن برخي عمليات جنسي آنان، در فوريه 1760 مقامات دولتي فرانک را در شهر ورشو دستگير کردند. ياکوب فرانک به مدت 13 سال محترمانه به يک قلعه در چکسلواکي تبعيد شد. از سال 1762 همسرش نيز به او پيوست. در اين دوران، پيروان کثير او به ديدارش مي‌رفتند و مراسم خود را، که آميخته با عمليات جنسي بود، در داخل قلعه و بيرون از آن انجام مي‌دادند.[83]

فرانک پس از آزادي به شهر برنو (منطقه موراويا) رفت و در نزد دخترعموي خود، که همسر يک تاجر ثروتمند يهودي بود، اقامت گزيد. شهر برنو از سده هفدهم يک کانون مهم يهودي‌نشين بود. در اين زمان، ياکوب فرانک از ميان پيروان خود در شهر برنو يک سازمان مسلح ايجاد کرد که اعضاي آن اونيفورم‌هاي نظامي مي‌پوشيدند و تعليمات نظامي مي‌ديدند. اينک ياکوب فرانک فرد مهمي به شمار مي‌رفت، تا بدان حد که در مارس 1775 به وين سفر کرد و از سوي امپراتور و وليعهد هابسبورگ مورد پذيرايي قرار گرفت. به ‏نوشته دائرة‌المعارف يهود، علت اين رابطه قولي بود که فرانک به امپراتور  داده بود که از طريق اعضاي سازمان سرّي خود بخش‌هايي از سرزمين عثماني را تجزيه کند. از آن پس اعضاي به زهر مسيحي فرقه فرانک به‌طور ناشناس به عثماني مي‌رفتند و به ‏ويژه در سالونيک با دونمه‌هاي به زهر مسلمان رابطه استوار داشتند.[84]

منبع مالي ياکوب فرانک، که درباري باشکوه و ارتشي مسلح و مجهز بر پا کرده بود، ناشناخته است. اين در حالي است که او در برنو صدها مريد مسلح داشت که به هيچ کار و حرفه‌اي اشتغال نداشتند و تمام وقت در خدمتش بودند.[85] روشن است که ياکوب فرانک از يک منبع غني مالي، بجز پيروانش، تغذيه مي‌شد زيرا در سال 1784 براي مدت کوتاهي دريافت پول از اين منبع قطع شد و او در وضع مالي دشواري قرار گرفت.[86]

آئين فرانک بر پرستش سه‌ خدا استوار است: «خداي خوب»، «برادر بزرگ» و «زن باکره». «خداي خوب» ياکوب فرانک همان «اتيکه کديشه» (علت نخستين) در مسلک شابتاي زوي، است. «برادر بزرگ» همان «خداي اسرائيل» است که شابتاي زوي و ياکوب فرانک پيامبران اويند. «خداي اسرائيل» سرانجام ياکوب فرانک را فرستاد و وي با مجسم ساختن پرستش زن، ضلع گمشده اين تثليث، رسالت خود را به پايان برد.[87] «پرستش زن» بيان عريان همان نمادهايي است که پيش‌تر، در مکتب کابالاي اسحاق لوريا، از طريق تبديل «شخينا» به نماد مؤنث پديد آمده بود.

برگزاري مناسک جنسي از سوي اعضاي فرقه فرانک امري مسلم و قطعي است. مورخين دانشگاه عبري اورشليم مي‌نويسند اعضاي اين فرقه «در جشن‌هاي خود به عياشي‌هاي جنسي مي‌پرداختند.»[88] يکي از مراسم آنان «پرستش بانو» نام داشت. در اين مراسم همسر فرانک، و پس از مرگ او دخترش، اِوا، در برابر پيروان مجذوب زهر مي‌شدند و مورد پرستش قرار مي‌گرفتند. فرانک در اواخر عمر شايع کرد که اين دختر فرزند نامشروع کاترين کبير، ملکه مقتدر روسيه، است که به‌طور ناشناس تحت سرپرستي او قرار گرفته. اين شايعه چنان رواج يافت که حتي برخي مقامات عالي‌رتبه امپراتوري روسيه نيز آن را باور کردند و گمان بردند که به راستي دختر فرانک از خاندان تزار است.[89]

پس از مرگ ياکوب فرانک، يکي از برادرزاده‌هاي او به‏ نام جونيوس فري رهبري فرقه را به دست داشت. او کمي بعد رهبري فرقه را به اوا فرانک واگذارد و خود به فرانسه رفت. اين مقارن با انقلاب فرانسه است. جونيوس فري در کسوت انقلابيون در آمد و به يکي از سران کلوپ ژاکوبن‌ها بدل شد.[90] اوا فرانک تا زمان مرگ (1816) رهبر فرقه فرانک بود.

در سده‌هاي نوزدهم و بيستم ميلادي، فرقه فرانک به صورت يک سازمان سرّي به حيات خود ادامه داد؛ اعضاي آن «به زهر» به‌طور دقيق آداب کاتوليکي را اجرا مي‌کردند و در محل زندگي خود به عنوان مسيحيان مؤمن شناخته مي‌شدند. (دائرة‌المعارف يهود تعبير «به زهر» را به کار برده که نشانگر تداوم يهوديت در فرانکيست هاست.)[91] اعضاي فرقه، چون دونمه ‏هاي عثماني، تنها در ميان خود ازدواج مي‌کردند. بدينسان، به ‏نوشته دائرة‌المعارف يهود، «يک شبکه گسترده خانوادگي» از فرانکيست‌ها پديد شد؛ آنان فرزندان‌شان را طبق روش خود پرورش مي‌دادند و با تاريخ و سنن فرقه آشنا مي‌کردند. اعضاي اين فرقه، به سان ماسون‏ها، يکديگر را «برادر» مي‌خوانند.[92] فرانکيست‌هاي لهستان، مانند دونمه‌هاي عثماني، در دوران بي‌ثباتي سياسي اين کشور از موقعيت بهره جستند و برخي از آنان عناوين اشرافي براي خود به دست آوردند.[93] برخي از خانواده‌هاي فرانکيست مقيم امپراتوري اتريش نيز به صفوف اشرافيت اتريش راه يافتند.[94] در سده نوزدهم بسياري از آنان به مقامات عالي سياسي لهستان رسيدند. سازمان سرّي فرانکيست‌ لهستان با دونمه‌هاي عثماني رابطه نزديک داشت.[95] کانون ديگر فرقه فرانک در شهر ورشو (چکسلواکي) بود. فرانکيست‌ها در اين شهر به احداث کارخانه‌هاي متعدد دست زدند و در سازمان‏هاي ماسوني آن تکاپويي گسترده داشتند.[96]

در سال‏هاي 1848-1849 تعداد زيادي از خانواده‌هاي فرانکيست به ايالات متحده آمريکا مهاجرت کردند. به‏ نوشته دائرة‌المعارف يهود، حتي تا به امروز نيز برخي از اعضاي فرقه فرانک تصوير مينياتور اوا فرانک، دختر ياکوب، را به گردن خود مي‌آويزند.[97]

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    صفحات ویژه

     

    استاد رحیم پور ازغدی


         استاد رائفی پور

    تبلیغات
    بنر120 در 240.jpg
    آمار سایت
  • کل مطالب : 545
  • کل نظرات : 217
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 277
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 76
  • بازدید امروز : 120
  • باردید دیروز : 389
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,582
  • بازدید ماه : 1,582
  • بازدید سال : 60,521
  • بازدید کلی : 740,369
  • کدهای اختصاصی
    لوگوی حمایت از ما

    http://up.hossein-ezzati.ir/up/hossein-ezzati/nodbe2.jpg


    لوگوی همسنگران